-
۱۴
+متن شبهه یا سوال:
چرا خدا دیده نمیشود؟ آیا اگر دیده میشد بهتر درکش نمیکردیم؟
+پاسخ کوتاه :
۱. درواقع خداوند دیده میشود. اما نه با چشم سر، بلکه با چشم عقل و درک.
تمامی آنچه که در اطراف ما هستند نشانه و آثاری از وجود خداوند یکتاست.
۲.برای مشاهده ی هر جسمی نیاز است که آن جسم دارای ابعاد (طول و عرض و ارتفاع) باشد تا بتوان آن را با چشم مادی دید.
اما خداوند بی همتا دارای جسم و ابعاد نیست تا دیده شود. بنابراین دیدن خداوند با چشم مادی امری غیرممکن است.
+پاسخ مفصل :
در این عالم هستی، هیچ چیزی مشهودتر از خداوند باریتعالی وجود ندارد.
مشکل اینجاست که ذهن گاهی گمان میکند که «دیده شده» فقط چیزی است که نور بر او بتابد و در چشم منعکس گردد. در حالی که فقط اشیای مادی چنین دیده میشوند و اگر قرار باشد خداوند نیز به واسطهی تابش نور و انعکاس آن در چشم مادی دیده شود، باید جسم باشد. و هر جسمی به طور حتم و قطع، پدیده است و هر پدیدهای نیز معلول و نیازمند به علت است و همهی پدیدهها محدود و ناقص هستند و لذا محکوم به فنا نیز میباشند و بدیهی است که اساساً چنین موجودی خدا نیست. البته ما در این عالم چیزهای بسیاری میبینیم که مادی نیستند. مثل عقل، فکر، حب، بغض و … . مگر ما رابطهی بین علت و معلول یا حرکت و محرک یا نظم و ناظم را با چشم سر میبینیم؟ مگر ما دوست داشتن یا بد آمدن را که مشهود عقل و قلبمان است را با چشم سر میبینیم؟
اما بیان شد که در این عالم هستی هیچ چیزی مشهودتر از خداوند متعال نیست. اینک به نکات ذیل توجه فرمایید:
الف – دیدن، همیشه دیدن نشانهها است و نه مشاهدهی ذات. لذا نه فقط خداوند متعال، بلکه ما از هر چیزی فقط نشانههایش را میبینیم. شما از یک درخت به جز نشانههایش چه میبینید؟ اگر شما از سفری در جنگل بازگردید و از شما سؤال شود که آیا درخت هم دیدید؟ پاسخ میدهید: فراوان. اصلاً جنگل یعنی جایی که درخت زیاد دارد. حال بپرسند: لطفاً درختی را که دیدید تعریف کنید. بدیهی است که به جز ارائهی نشانههای آن تعریفی نمیتوانید ارائه دهید. میگویید: درخت گیاهی است، دارای ریشه، تنه، شاخه، برگ، سایه دارد، احتمالاً میوه هم دارد و … – اگر دقت کنید، همهی آن چه بیان داشتید، نشانههای یک درخت بود نه خود درخت یا ذات درخت.[به نشانه در عربی اسم و آیه نیز گفته میشود]. یا اگر بگویند: شما خود را که دیدهاید، لطفاً به ما معرفی کرده و نشان دهید: میگویید من انسان هستم، مرد/زن هستم، سفید پوست یا سیاهپوست یا گندمگون هستم، ایرانی هستم و ….، و آن چه که میتوانید نشان دهید، فقط جسم یا اثری از خودتان است و هیچ گاه موفق به معرفی یا نشان دادن ذات خودتان نمی گردید.
گیاه، درخت، تنه، شاخه، انسان، مرد/زن، جسم، وزن، رنگ و …، همه اسم و نشانه است. اما هر اسمی مفهومی را در ذهن شما روشن میکند که موجب معرفت، شناخت و دیدن شما میشود. وقتی اسم چیزی گیاه شد، میفهمید که حیوان یا انسان نیست و از کدام گروه است.
حال که ذات یک موجود کوچک مثل سنگ یا پشه قابل رؤیت با چشم سر نمیباشد، چطور انتظار میرود که ذات مقدس حق تعالی که هستی محض و کمال محض است با چشم سر دیده شود؟
ب – خداوند متعال نیز با اسمها، نشانهها و آیاتش دیده و شناخته میشود. لذا با هر چیزی، اول او دیده میشود. چرا که به هر چه بنگریم، اول «هستی» را میبینیم که در او تجلی یافته است. سپس نشانههای هستی (خدا) را در او میبینیم. جمال و زیبایی که در ظاهرش تجلی یافته میبینیم – علم، حکمت، قدرت و سایر نشانههایی که در او تجلی یافته است را میبینیم. چنان چه هنر یک نقاش یا صنعتگر را در تجلی هنر یا صنعتش میبنیم. و گرنه هنر که به خودی خود قابل رؤیت با چشم سر نیست. اما با دیدن نشانه، با چشم قلب (فهم) دیده میشود.
ابن ابیالعوجاء که از دانشمندان مادی (ماتریالیسم امروزی یا دهری قدیم) بود، عین همین سؤال را از امام صادق علیهالسلام میپرسد. امام (ع) به او میفرماید: چگونه پنهان گشته بر تو کسی که خودش را در وجود خودت به تو ارائه و نشان داده است؟ و سپس یکی پس از دیگری نشانههای خدا را برایش میشمرد: پیدا شدنت پس از نبودن و نیستی، بزرگیات پس از کوچکی، ناراحتی پس از خوشحالی و خوشحالی پس از ناراحتی، دوست داشتن پس از بغض و دشمنی پس از دوست داشتن، به یاد آمدن آن چه در ذهنت نبود و فراموش کردن آن چه نیک میدانستی از ذهنت …، و خلاصه ابن ابیالعوجاء به رفیقش گفت: دیدم یکی پس از دیگری نشانههایی که در وجودم بود و نمیتوانستم انکار کنم را برایم شمرد و دیدم به زودی در این بحث مغلوب میشود، لذا ادامه ندادم و گفتگو با او را ترک کردم.
به حضرت امام علی علیهالسلام میگویند: شما مرد عاقل و عالمی هستی، چگونه خدای ندیده را میپرستی؟ بدین مضمون فرمود که «والله اگر ندیده باشم نمیپرستم»، ولی او به چشم قلب (فهم) دیده میشود و نه چشم سر.
اگر دقت کنیم ما نیز در تشهدات خود میگوییم «اشهد ان لا إله الا الله»، یعنی من شهادت میدهم. و نمیگوییم که من میدانم یا علم دارم و شهادت نیز فقط پس از دیدن اعتبار داشته و صادق است. چرا که همه او را میبینیم. با دیدن نشانهها، اسماء و آیاتش. مثل دیدن هر چیز دیگری. و قبل از هر چیز و بیش از هر چیز نیز فقط او را میبینیم. چون هر چه میبینیم، اثر، نشانه، آیه و اسم اوست.
منیع : مرکز پاسخگویی به شبهات