-
۷۳
+متن شبهه یا سوال:
اسلام شعار محترم بودن خون انسانها را سر میدهد اما خون مخالفان و کفار را محترم نمیشمرد.
+پاسخ کوتاه :
باید دانست در فرهنگ اسلامی غیر مسلمانان به چهار دسته زیر تقسیم میشوند:
اول: اهل ذمه که اقلیتهای غیر مسلمانی هستند که در داخل کشورهای اسلامی زندگی کرده و تابع قوانین آن کشورند. حاکم اسلامی در برابر مالیاتی که از ایشان دریافت میکند، مکلف است تا از جان و مال و ناموس ایشان به عنوان شهروند خود دفاع کند.
دوم: معاهد؛ ایشان نیز غیر مسلمانانی هستند که با دولت اسلامی مناسبات دوستی دارند و پیمان های تجاری، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی و امنیتی با حاکم اسلامی امضا میکنند. در آموزههای اسلامی، این دسته نیز به دلیل معاهدات فیمابین، دارای حرمت بوده و حتی در برخی موارد بسان افراد مسلمان باید با آنها رفتار نمود. بطور مثال در قرآن کریم، پرداخت دیه فرد مقتول در صورتی واجب است که خانواده او مسلمان و یا از غیر مسلمانانِ هم پیمان با حکومت اسلامی باشند.
سوم: مهادن؛ کشورهایی هستند که با دولت اسلامی نه در حال جنگاند و نه پیمان صلحی منعقد نموده اند. شاید بتوان این دسته را همان جامعه و یا گروههای بیطرف نام نهاد. حاکم اسلامی در قبال این دسته نیز موظف به رعایت اصول اخلاقی و انسانی است.
چهارم: محارب؛ گروهها و یا کشورهایی هستند که با دولت اسلامی و جامعه مسلمانان از در جنگ وارد شده و با آنها در حال ستیزند و از هیچگونه کارشکنی علیه ایشان کوتاهی نمیکنند. اینها را میتوان همان کفار حربی نام نهاد که جامعه و حاکم اسلامی در قبال ایشان هیچ تعهدی نداشته و حرمتی از نظر قانونگذار اسلامی ندارند. با توجه به این نکات، در اسلام، تنها قتل و سرکوب کسانی مجاز است که جزء گروه چهارم بوده و علنا یا به دشمنی با مسلمین میپردازند و یا در پی متزلزل کردن اعتقادات مومنین از راههای مختلفند.
حال برای روشنتر شدن بحث، به این آیه توجه بفرمایید:
«خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند. چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. شما را تنها از دوستی و رابطه با کسانی نهی میکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند. یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کسی با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است.» (ممتنحه/8)
بر اساس این آیه:
اولا: مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان و حتی مخالفان، با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. البته این اصل در حق کسانی معتبر است که بر ضد اسلام توطئه و اقدام نکنند.
ثانیا: رابطه حکومت اسلامی و مسمانان، تنها با کفار حربی و کسانی که در حال جنگ یا در صدد جنگ با کشور اسلامی هستند، رابطه ای خصمانه است، که صد البته این قاعده هم، نه تنها مختص به حکومت اسلامی و مسلمانان نیست، که حتی از سوی تمامی کشورها مورد استفاده قرار می گیرد. جالب آنجاست که، امروزه در قواعد و روابط بین الملل، «مقابله و سرکوب مخالف» حق مشروع، پذیرفته شده و قانون نانوشته حکومتها به حساب میآید.
براستی کدام کشور را دیده اید که با دشمنان و مخالفان خود مقابله نکند؟!
+پاسخ مفصل :
ابتدائا باید دانست، در قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام مسلمانان به مدارا، دوستی و صلح با برادران ایمانی و نیز ترک مخاصمه با غیر مسلمانان تشویق شده اند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به پیروی از قرآن کریم، در سراسر دوران حضور در مکه، به جنگ و درگیری رضایت نداد و در برابر اذیت و آزار مشرکین، اصحاب خویش را به خویشتن داری و پرهیز از جنگ دعوت نمود. اما پس از هجرت، که مشرکان آزار مسلمین را از حد گذراندند، خداوند متعال به مسلمانان اجازه جنگ و کشتن دشمنان را داد تا از حقوق مشروع خود دفاع کنند. با توجه به این نکات، سرکوب مخالفان باید اولا: 1. با انگیزه دفاع از مظلوم، 2. دفع فتنه انگیزی دشمنان و 3. دفاع از کیان و حاکمیت اسلام طراحی شود، و ثانیا گستره این تهاجم صرفا دشمن را هدف گرفته، آسیبی به نیروهای خودی و بیطرف وارد نسازد.
با توجه به همین نکات، بین «دفع دشمنان» در اسلام با آنچه که دیگران در تلاشند تا به اسلام و مسلمانان منسوب کنند و از آن به عنوان «سرکوب مخالفان» یاد کنند، تفاوتی مبنایی و ذاتی وجود دارد. تفاوتی که ناشی از مبانی عقیدتی و اعتقاد به کرامت انسانی است. در اسلام، جنگ، نبرد و قتل دشمنان، دارای چارچوب خاصی است که به فرد مسلمان، اجازه هرگونه بیقیدی و لاابالی گری در تقابل با خصم را نمیدهد، دستِ او را برای هر اقدامی باز نمیگذارد و برای رسیدن به پیروزی، به هر حربهای دست نمییازد. به همین دلیل، باید دانست در فرهنگ اسلامی غیر مسلمانان به چهار دسته زیر تقسیم میشوند:
اول: اهل ذمه که اقلیتهای غیر مسلمانی هستند که در داخل کشورهای اسلامی زندگی کرده و تابع قوانین آن کشورند. حاکم اسلامی در برابر مالیاتی که از ایشان دریافت میکند، مکلف است تا از جان و مال و ناموس ایشان به عنوان شهروند خود دفاع کند که از این نکته میتوان در حکم خودی بودن ایشان و به تبع آن حرمت و عدم تعرض به ایشان را برداشت کرد.
دوم: معاهد؛ ایشان نیز غیر مسلمانانی هستند که با دولت اسلامی مناسبات دوستی دارند و پیمان های تجاری، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی و امنیتی با حاکم اسلامی امضا میکنند. در آموزههای اسلامی، این دسته نیز به دلیل معاهدات فیمابین دارای حریم بوده و حتی در برخی موارد بسان افراد خودی باید با آنها رفتار نمود. بطور مثال در قرآن کریم، پرداخت دیه فرد مقتول در صورتی واجب است که خانواده او مسلمان و یا از غیر مسلمانان هم پیمان با حکومت اسلامی باشند. این معاهدات و پیمانها بقدری برای قانونگذار اسلامی مهم است که حتی اگر منافقینی که دشمنیشان با جامعه اسلامی ثابت شده و حکم قتلشان نیز صادر شده است، اگر به یکی از کشورهای هم پیمان گریختند، دیگر تعقیب ایشان را جایز نمیداند. قرآن کریم حتی پا را از این نیز فراتر گذاشته و جنگ و مبارزه برای یاری و نصرت مسلمانان هجرت نکرده را در صورتی واجب میداند که این جنگ علیه کشورهای هم پیمان نباشد. این دسته را نیز میتوان به عنوان گروه خودی محسوب نمود.
سوم: مهادن؛ کشورهایی هستند که با دولت اسلامی نه در حال جنگ اند و نه پیمان صلحی منعقد نموده اند. شاید بتوان این دسته را همان جامعه و یا گروههای بیطرف نام نهاد. حاکم اسلامی در قبال این دسته نیز موظف به رعایت اصول اخلاقی و انسانی است.
چهارم: محارب؛ گروهها و یا کشورهایی هستند که با دولت اسلامی و جامعه مسلمانان از در جنگ وارد شده و با آنها در حال ستیزند و از هیچ گونه کارشکنی علیه ایشان کوتاهی نمیکنند. اینها را میتوان همان کفار حربی نام نهاد که جامعه و حاکم اسلامی در قبال ایشان هیچ تعهدی نداشته و حرمتی از نظر قانونگذار اسلامی ندارند.
با توجه به این نکات، در اسلام، تنها قتل و سرکوب کسانی مجاز است که جزء گروه چهارم بوده و علنا یا به دشمنی با مسلمین میپردازند و یا در پی متزلزل کردن اعتقادات مومنین از راههای مختلفند.
حال برای روشنتر شدن بحث، به این دو آیه توجه بفرمایید:
1. «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ/ خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند. چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد. شما را تنها از دوستی و رابطه با کسانی نهی میکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند. یا به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کسی با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است.» (ممتنحه/8)
بر اساس این آیه میتوان گفت رابطه حکومت اسلامی و مسمانان تنها با کفار حربی و کسانی که در حال جنگ یا در صدد جنگ با کشور اسلامی هستند باید رابطهای خصمانه باشد اما در برخورد با سایر کفار باید رابطه انسانی و بر اساس اخلاق اسلامی ملاک قرار گرفته و حقوق انسانی آنان رعایت شود. ازاین رو، و بر اساس قوانین اسلامی و به حکم این آیه شریفه، مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیر مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. البته این اصل در حق کسانی معتبر است که بر ضد اسلام توطئه و اقدام نکنند.
در نتیجه بجز کفار حربی که در جنگ یا در صدد جنگ با مسلمانان و حکومت اسلامی هستند سایر کفار اعم از غیرمسلمانان خارجی و داخلی باید مورد احترام حکومت اسلامی و مسلمانان قرار بگیرند و حقوق انسانی آنان رعایت شود و نمیتوان به صرف اینکه آنها مسلمان نیستند حقوق آنان را تضییع نمود.
2. «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّى یُهاجِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَ لا نَصِیرا/ آنان آرزو میکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوی یکدیگر باشید. بنابر این از آن ها دوستانی انتخاب نکنید، مگر این که (توبه کنند) و در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سرباز زنند (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند)، هر جا آن ها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید و از میان آنها، دوست و یاوری اختیار نکنید». (نسا/89)
اگر به این آیه که توجه کنید به این نتیجه میرسید که دشمنی این نوع از کفار از سایر دشمنان سختتر است. چرا که اینها فعالیتشان برای تخریب عقاید دیگران است، اکنون که آنها چنین هستند، طبق دستور قرآن «آنها را برای دوستی انتخاب نکنید مگر این که در کار خود تجدید نظر کنند و دست از نفاق و تخریب بردارند و جنایتهای گذشته را دیگر تکرار نکنند و از کفر به اسلام مهاجرت کنند».
اما اگر حاضر به رعایت قوانین انسانی نشدند، بدانید دست از کفر و نفاق خود بر نداشتهاند و اظهار اسلام آنها فقط برای ضربه زدن به جامعه اسلامی است، در این صورت میتوانید هر جا بر آنها دست یافتید، آنها را اسیر کنید و یا در صورت لزوم به قتل برسانید. این شدت عمل، که در آیه فوق نسبت به این دسته از دشمنان نشان داده شده، به خاطر آن است که جز این راهی برای نجات یک جامعه زنده در مسیر اسلام از چنگال دشمنان دوستنما و جاسوسان خطرناک نیست.
در نتیجه رابطه حکومت اسلامی و مسمانان، تنها با کفار حربی و کسانی که در حال جنگ یا در صدد جنگ با کشور اسلامی هستند، رابطه ای خصمانه است، که صد البته این قاعده هم، نه تنها مختص به حکومت اسلامی و مسلمانان نیست، که حتی از سوی تمامی کشورها مورد استفاده قرار می گیرد. جالب آنجاست که، امروزه در قواعد و روابط بین الملل، «مقابله و سرکوب مخالف» حق مشروع، پذیرفته شده و قانون نانوشته حکومتها به حساب میآید.
براستی کدام کشور را دیده اید که با دشمنان و مخالفان خود مقابله نکند؟!
منیع : مرکز پاسخگویی به شبهات