-
۱۷
+متن شبهه یا سوال:
برخی از دوستان من معتقدند که با گذشت این همه سال، نمی توان به این قرآنی که وجود دارد، اعتماد کرد. آنها می گویند، بعد از گذشت این سالها ممکن است قرآن تحریف شده باشد. از نظر شما، به نظریه «تحریف قرآن» چقدر می توان اعتنا نمود؟
+پاسخ کوتاه :
«تحریف قرآن» به این معناست که «کلمه یا جملهای به قرآن افزوده و یا از قرآن کم شده باشد». باید دانست که تحریف به این معنا، قطعا در قرآن رخ نداده است و دلایل زیادی اعم از عقلی، تاریخی و… بر این مطلب وجود دارد، که در ادامه به چند مورد اشاره میشود؛
1. تاکنون در تاریخ ثبت نشده است که کسی چنین توانی داشته باشد که بتواند کتاب، سوره و یا حتی آیهای شبیه قرآن، بیاورد.
دکتر «لورا واکسیا واگلیرى» استاد دانشگاه «ناپل» در کتاب «پیشرفت سریع اسلام» مىنویسد:
«کتاب آسمانى اسلام نمونهاى از اعجاز است… «قرآن» کتابى است که نمىتوان از آن تقلید کرد، نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبیات سابقه ندارد… ما در این کتاب گنجینهها و ذخائرى از علوم مىبینیم که فوق استعداد و ظرفیت باهوشترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قوىترین رجال سیاست و قانون است».
با اعترافات محققان، عالمان، اندیشمندان و بخصوص مخالفان در طول تاریخ، باید بپذیریم که قرآن معجزه الهی است. وقتی چنین شد، آنگاه با استناد به خودِ قرآن نیز میتوانیم ثابت کنیم که این کتاب الهی دستخوش تغییر و تحریف نگردیده است. آنجا که خدای متعال تضمین میکند که «ما خود قرآن را نازل کردیم و قطعا از آن حفاظت و پاسداری خواهیم کرد» (حجر/9)
2. قرآن کتابى بود که با شئون اصلى زندگى مسلمانان در تماس بود. آنها سیاست، اقتصاد، قوانین اخلاقى و حتّى آداب و رسوم و معاشرت خانوادگى خود را از این کتاب آسمانى مىگرفتند. در شبانه روز پنج بار در نمازها با آن سر و کار داشتند و بالاخره در همه حوادث روزمرّه، اوّل به قرآن و سپس به سنّت و روش پیامبر مراجعه مىکردند. در این صورت کتابى که تا این اندازه با زندگى مردم آمیخته و تا این حد مورد مراجعه و استفاده آنها بود، چگونه ممکن است در آن تحریفى واقع شود و افکار عمومی یا خواص جامعه متوجّه آن نگردد. احتمال این که در قرآن تحریف واقع شده و کسى متوجّه آن نگردیده باشد، به منزله این است که احتمال دهیم در قانون اساسى یک ملّت بزرگ تحریف واقع شود، ولى کسى متوجّه آن نشود! آیا ممکن است موادّ قانون اساسى یک ملّت دستخوش تحریف شود، ولى مردم نفهمند و سر و صداى آن بلند نشود؟!
3. توجّه مسلمانان به حفظ و نگهدارى قرآن به حدّى بود که روزى میان «ابىّ بن کعب» و «عثمان» خلیفه وقت درباره یک آیه ـ آیه 34 توبه ـ اختلافى رخ داد. عثمان مدّعى بود که آغازِ آیه مذکور ـ الذین ـ بدون «واو» است ولى «ابى بن کعب» مىگفت ما از رسول خدا این آیه را با «واو» شنیده ایم. بگو مگو میان هر دو نفر بالا گرفت. ناگهان، ابى بن کعب با شدّت هرچه تمامتر گفت: «هرکس بخواهد این حرف «واو» را از قرآن بردارد، شمشیر بر شانه مىنهم و خون او را مىریزم!» وقتی تغییر یک حرف از قرآن داراى یک چنین ماجرایى بود، آیا مىتوان گفت که قرآن دستخوش تحریف شده و آیاتى از آن حذف گردیده است، بدون اینکه آبی از آب تکان بخورد؟!
با توجه به نکات فوق میتوان نتیجه گرفت که تحریف قرآن، دروغ و افترا از سوی کسانی است که این کتاب الهی را نیز همانند تورات و انجیل تحریف یافته میخواهند بلکه به این وسیله و با این شایعات بتوانند از مراجعه روز افزون طالبان حقیقت به این اعجاز الهی بکاهند.
+پاسخ مفصل :
در پاسخ به این سوال، اول باید ببینیم «تحریف» به چه معناست تا بعد بتوانیم نظر بدهیم که آیا «تحریف» در قرآن کریم واقع شده است یا خیر؟
«تحریف قرآن» به این معناست که «کلمه یا جمله ای به قرآن افزوده و یا از قرآن کم شده باشد». باید دانست که تحریف به این معنا، قطعا در قرآن رخ نداده است. و دلایل زیادی اعم از عقلی، تاریخی و… بر این مطلب وجود دارد، که در ادامه به چند مورد اشاره میشود؛
1. قرآن کریم معجزه همیشگی پیامبر اسلام است. یکی از جنبه های اعجاز قرآن همین است که هیچ فردی تواناییِ ساختنِ چیزی شبیه به آن را در طول تاریخ نداشته است. اتفاقا خود قرآن نیز به همین تاکید کرده، بیان میکند که «اگر تمام جن و انس، پشتیبان یکدیگر بوده و تلاش نمایند تا چیزی شبیه قرآن بیاورند، هرگز نخواهند توانست». این هماورد طلبی، در عدم توانایی مخلوقات بر «ساختن و آوردن» حتی یک سوره از قرآن هم وجود دارد.
با توجه به گفته های فوق، تاکنون در تاریخ ثبت نشده است که کسی چنین توانی داشته باشد که بتواند کتاب، سوره و یا حتی آیهای شبیه قرآن، بیاورد. حتی، کسانی که به عنوان مخالفان قرآن در طول تاریخ شناخته میشده اند، بر عظمت و بزرگی قرآن اعتراف کرده و اعجاز آن را اقرار نموده اند. به این گفتهها توجه بفرمایید:
– ابوالعلاء معرّى (متهم به مبارزه با قرآن) مىگوید:
«این سخن در میان همه مردم ـ اعم از مسلمان و غیر مسلمان ـ مورد اتفاق است که کتابى که محمّد (صلى الله علیه وآله) آورده است، عقلها را در برابر خود مغلوب ساخت و تاکنون کسى نتوانسته است مانند آن را بیاورد، سبک این کتاب با هیچیک از سبکهاى معمول میان عرب، اعم از خطابه، رجز، شعر و سجع کاهنان شباهت ندارد. امتیاز و جاذبه این کتاب به قدرى است که اگر یک آیه از آن در میان کلمات دیگران قرار گیرد همچون ستاره اى فروزان در شب تاریک مىدرخشد».
– دکتر «لورا واکسیا واگلیرى» استاد دانشگاه «ناپل» در کتاب «پیشرفت سریع اسلام» مىنویسد:
«کتاب آسمانى اسلام نمونهاى از اعجاز است… «قرآن» کتابى است که نمىتوان از آن تقلید کرد، نمونه سبک و اسلوب قرآن در ادبیات سابقه ندارد، تأثیرى که این سبک در روح انسان ایجاد مىکند ناشى از امتیازات و برتریهاى آن است… ما در این کتاب گنجینه ها و ذخائرى از علوم مىبینیم که فوق استعداد و ظرفیت با هوشترین اشخاص و بزرگترین فیلسوفان و قوىترین رجال سیاست و قانون است».
محققان، عالمان، اندیشمندان و بخصوص مخالفان در طول تاریخ، معترفند که قرآن کلامی فوق قدرت بشر است، به همین خاطر هیچ انسانی توان آوردن شبیه آن و اضافه کردنش به قرآن موجود را نمیتواند داشته باشد. شاید به همین دلیل هم هست که آیات 12 تا 14 سوره هود بار دیگر اعجاز قرآن را تأکید مىکند و مىگوید: این یک سخن عادى نبوده و تراوش مغز بشر نیست، بلکه وحى آسمانى است که از علم و قدرت بىپایان خداوند سرچشمه گرفته است. به همین جهت هم تحدى مىکند و تمام جهانیان را به مبارزه مىطلبد. اینکه معاصران پیامبر(صلى الله علیه وآله) و حتى اقوامى که تا به امروز روى کار آمدند از انجام چنین چیزى عاجز ماندند و تن به آن همه مشکلات دادند اما اقدامى در راه معارضه با آیات قرآن انجام ندادند روشن مىشود که چنین کارى اصولاً از بشر ساخته نبوده و نیست.
2. وقتی پذیرفتیم قرآن معجزه الهی است، آنگاه با استناد به خودِ قرآن میتوانیم ثابت کنیم که این کتاب الهی دستخوش تغییر و تحریف نگردیده است. آنجا که خدای متعال تضمین میکند که «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون/ ما خود قرآن را نازل کردیم و قطعا از آن حفاظت و پاسداری خواهیم کرد» (حجر/9)
3. علاوه بر اینها، قرآن کتابى بود که با شؤون اصلى زندگى مسلمانان در تماس بود. آنها سیاست، اقتصاد، قوانین اخلاقى و حتّى آداب و رسوم و معاشرت خانوادگى خود را از این کتاب آسمانى مىگرفتند. در شبانه روز پنج بار در نمازها با آن سر و کار داشتند و بالاخره در همه حوادث روزمرّه، اوّل به قرآن و سپس به سنّت و روش پیامبر مراجعه مىکردند. در این صورت کتابى که تا این اندازه با زندگى مردم آمیخته و تا این حد مورد مراجعه و استفاده آنها بود، چگونه ممکن است در آن تحریفى واقع شود و افکار عمومی یا خواص جامعه متوجّه آن نگردد. احتمال این که در قرآن تحریف واقع شده و کسى متوجّه آن نگردیده باشد، به منزله این است که احتمال دهیم در قانون اساسى یک ملّت بزرگ تحریف واقع شود، ولى کسى متوجّه آن نشود! آیا ممکن است موادّ قانون اساسى یک ملّت دستخوش تحریف شود، ولى مردم نفهمند و سر و صداى آن بلند نشود؟ نقش قرآن در زندگى اجتماعى مسلمانان به مراتب بیش از نقش یک قانون اساسى در زندگى ملّت هاى امروز بوده و بدین ترتیب چنان افکار متوجّه آن بود که اگر کمترین تحریف در آن واقع مىشد، مواجه با عکس العمل شدیدى مىگردید و اعتراضها از هر ناحیه شروع مىشد.
4. به شهادت تاریخ، در زمان پیامبر اسلام عدّه زیادى از مسلمانان دانشمند به دستور آن حضرت هر آیه و یا سورهاى را، به محض نزول مىنوشتند و این نوشتهها با اهتمام و کوشش هرچه تمامتر در میان مسلمین نگهدارى مىشد. معروفترین آنها که اهتمامشان به نوشتن قرآن به مراتب بیش از دیگران بود حضرت على بن ابیطالب و زید بن ثابت بودند و بدین ترتیب از قرآنهایى که به وسیله این افراد نوشته مىشد نسخههاى متعدّدى در میان مسلمانان وجود داشت که در قرائت و استفاده از قرآن مرجع شبانه روزى همه مسلمانان بود.
علاوه بر این، عدّه زیادى از مسلمانان، آیات و سوره هاى قرآن را حفظ کرده بودند. اینها در کار حفظ قرآن بسیار دقیق بودند و سعى داشتند حتّى کلمهاى از این کتاب آسمانى را فروگذار نکنند. این عدّه که به آنها «قاریان» گفته مىشد پیوسته مورد مراجعه و استفاده مردم در قرائت قرآن بودند.
موضوع اهتمام به نگهدارى و حفظ قرآن از تحریف، به اندازه اى در میان مسلمین زیاد بود که در زمان خلافت ابوبکر وقتى در جنگ «یمایه» عدّه زیادى از همین قاریان قرآن کشته شدند، مسلمانان تصمیم گرفتند توجّه بیشترى در حفظ قرآن به خرج دهند و به این منظور، همه نسخههاى قرآن را در یک جا جمع آورى کرده و از این که کم و زیادى در آنها واقع شود جلوگیرى نمودند و حفظ این نسخهها بار دیگر بشدّت مورد توجّه قرار گرفت.
در زمان خلافت عثمان بن عفّان نیز چهار نسخه قرآن از روى نسخههاى اولیّه تدوین و تهیّه گردید و به همه ایالات اسلامى ابلاغ شد که قرآنهاى خود را با این چهار نسخه تطبیق دهند و هنگام خواندن قرآن از آن تبعیّت نمایند.
توجّه مسلمانان و قاریان به حفظ و نگهدارى قرآن به حدّى بود که روزى میان «ابىّ بن کعب» و «عثمان» خلیفه وقت درباره آیه «وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ یُنْفِقُونَها فِى سَبِیلِ اللهِ» (توبه/34) اختلافى رخ داد، عثمان مدّعى بود که وحى الهى «اَلَّذین» است – بدون واو – و باید این کلمه (و) از نسخههاى قرآن حذف گردد، ولى «ابى بن کعب» مىگفت ما از رسول خدا این آیه را به همان طورى که در قرآنها موجود است شنیده ایم. بگو مگو میان هر دو نفر بالا گرفت. ناگهان، ابى بن کعب با شدّت هرچه تمامتر گفت: «هرکس بخواهد این حرف را از قرآن بردارد، شمشیر بر شانه مىنهم و خون او را مىریزم!» پافشارى ابى بن کعب سبب شد که خلیفه حرف خود را پس بگیرد. وقتی تغییر یک حرف از قرآن داراى یک چنین ماجرایى بود، آیا مىتوان گفت که قرآن دستخوش تحریف شده و آیاتى از آن حذف گردیده است، بدون اینکه آبی از آب تکان بخورد؟!
5. تمام علمای مذاهب مختلف اسلامی، اعم از شیعه و سنی معتقدند که تغییر و نقصان و اضافهای در قرآن حادث نشده است و اگر کسی در گوشه و کنار چنین ادعایی را مطرح کرده، بر اساس روایات ضعیف و مجعولی است که هرگز نمیتواند محل اعتنا باشد.
با توجه به نکات فوق میتوان نتیجه گرفت که تحریف قرآن، دروغ و افترا از سوی کسانی است که این کتاب الهی را نیز همانند تورات و انجیل تحریف یافته میخواهند بلکه به این وسیله و با این شایعات بتوانند از مراجعه روز افزون طالبان حقیقت به این اعجاز الهی بکاهند.
منیع : مرکز پاسخگویی به شبهات